سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 

سلام.

سلام ای غایب بی نشان !

ای بهانه ی تمام گریه هایم ! ای آقای ندیده ام!

امشب دلم دوباره بیقراری می کند,

ستاره می شمارد و سراغت را از ماه می گیرد,

 اما گل های باغچه که بیقراری دلم را می بینند

 به جای ماه جواب می دهند:

« ما عمریست هر بهار به امید آمدنش خود آرایی و

عطر افشانی می کنیم

ولی با آمدن پاییز عمر ما به سر می آید و او نمی آید.»


دوباره دلم ستاره می شمارد,

ماه را می نگرد, گلهای باغچه را می بوید و می پرسد:

« چرا دردهایم را درمانی, چشمهایم را بارانی و

 قلب شکسته ام را مهربانی نیست ؟

مگر نه این که آمدنت گلهای یاس و اطلسی را

برای ما به ارمغان می آورد؟

مگر نه این که نگاه نازنینت ناب ترین لحظه ها را

نصیب دل شکسته ی ما می کند؟

مگر نه این که دست شفابخشت تمام گریه ها را می خنداند؟

پس چرا نمی آیی؟

چرا عمریست ما را در حسرت یک لحظه دیدار

جمال دلربایت گذارده ای؟

اصلاً ای که خودت گفتی روزی خواهی آمد

 و آن روز تمام قناری ها آواز می خوانند،

 تمام غنچه ها می شکفند و تمام چشم ها

از شوق بارانی می شوند!

پس چرا نگفتی نخوانده طالبت می شوم،

ندیده عاشقت می شوم و نیامده دلتنگ نبودنت؟ »


ای آقای ندیده ام!

تو تمام اشتیاق کُمیل من،

تمام گریه های ندبه ی من و تمام دلتنگیه ای سَمات من هستی.

پس بیش از این ما را چشم انتظار و بی قرار مخواه

و با آمدنت نور صفا و صداقت و صمیمیت بر

دلهای تاریک عالمیان بتابان

 

ای محبوب دلها!

تمام هستی ‏ام را خاک قدمت می ‏کنم

تا شاید نظری به جاده دلم بیندازی ،

چرا که تو آفتاب یقینی، که امید فرداها هستی،

 تو بهار رؤیایی که مانند طراوت

گل ‏سرخ می ‏مانی و نرم و سبز و لطیفی ،

 تو معنی کلمات آسمانی هستی که

دستهایش برای آمدنت به زمین دعا می ‏کند.

ای تجسّم مهربانی!

غیرت آفتاب و جلوه زیبایی ماه تو را توصیف می ‏کنند

و نفس آب تو رامعنی می ‏کند

و نبض خورشید تو را وصف می ‏کند.

خوب می ‏دانم که تو می ‏آیی؛

آری تو می ‏آیی همانطور که وعده کرده ‏ای و آنگاه است

که کلمه انتظار را از لغتنامه ‏ها پاک خواهیم کرد.

پس ای تمام زیبایی!

بیا تا برای همیشه فریادرس عاشقان موعود باشی

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

 

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری

 

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

 

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

 

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟

 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :5
کل بازدید : 88819
کل یاداشته ها : 261


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ