مختوم وفا
برلو ح عد م قلم کشیدی یارب
یکسر دوجهان بیافریدی یارب
برجان جهان نظرفکندی یارب
اسرارنهان عیان نمودی یارب
خورشید وجود مصطفی را یارب
مشکات حیات مانمودی یارب
آن بحروجود مرتضی را یارب
کشتی نجات مانمودی یارب
آن دخت رسول عاشقان را یارب
عذرای بتول مانمودی یارب
آن جود وجود مجتبی را یارب
معطی لقای مانمودی یارب
آن نور شهید کربلا را یارب
مرضیّ رضای مانمودی یارب
آن زین عباد عارفان را یارب
مکشوف دعای مانمودی یارب
آن باقرعلم علمان را یارب
معلوم علوم مانمودی یارب
آن جعفرصدق کاملان را یارب
محمود حمید مانمودی یارب
آن موسی طورکاظمان را یارب
محبوب حبیب مانمودی یارب
آن نور رضای واصلان را یارب
مرضیّ علیّ مانمودی یارب
آن جود جواد عاملان را یارب
تصدیق تقیّ مانمودی یارب
آن شور علیّ عاشقان را یارب
هادیّ نقیّ مانمودی یارب
آن نورمنیرعسکری را یارب
مامور سرور مانمودی یارب
آن مهدیّ صاحب الزّمان را یارب
مختوم وفای مانمودی یارب
آن عشق امام شیعیان را یارب
مکتوب قلوب مانمودی یارب
مفعول مفاعلن مفاعیلن فع
مستفعل فاعلات مفعولن فع
ddddd12
***************
گل نرگس کجایی تو ، چراجانم نمی آیی ؟
دراین غمزاردنیایی چرا صد گل نمی کاری
بیا و پر گلستان کن ، گل نرگس که رعنایی
فدای قدّ رعنایت گلستان را تو زیبایی
قد م برچشم بیمارم بنه زین پس که می آیی
بکن خوشبو مشامم را ازآن الطاف والایی
نشان از بی نشانی ها نشان بردیده ی جانم
حد یث آشنایی ها توبرپاکن که رعنایی
رود از دیدگان خوابم که هر لحظه تو می آیی
نمی خوابم که می آیی ، نمی دانم که می خوابی
خجالت می کشم هر د م ازآن چشمان پرنورت
چومی دانم نمی بینم ، چو می بینم نمی آیی
گل نرگس چه رعنایی ، چه والایی ،چه زیبایی
یقین دانم که می آیی،که می آیی،که می آیی
ddddd12
*************
مشکباران الست
ای خدایا می شود چمران شوم
در مسیرکوی تو حیران شوم
دست بردارم ازین گیتی سرا
آتشی برآب جان جانان شوم
سرزمین عشق را ویران کنم
دست را بر اهل د ل دامان شوم
کوی مستی را بپیمایم چو عشق
شورهستی را بجدّ ایمان شوم
مشکباران جماران شد د لم
ناله ی مستانه ی دیوان شوم
حرص راهجران کنم از جان وتن
وصل راپیمانه ی قرآن شوم
شادی دل را سراسر سردهم
درد و جبهه یاد یاران،جان شوم
گرتومی گویی سخن از انتخاب
بهترین را بهر این ایران شوم
مشکباران الست از روی عشق
هستی ومستی دهم ، دهقان شوم
============